مطالعات مقطعی و مطالعات مروری متعددی در زمینه ارتباط بین مصرف HMB با عملکرد ورزشی و ترکیب بدن در جوامع مختلف انجام شده اند.
در مطالعه مقطعی که توسط ویلسون و همکارانش بر روی 16 مرد سالم 22 ساله به منظور بررسی اثرات زمانی و حاد HMB انجام شد، مشاهده گردید که مقادیر MVC (maximal voluntary contraction) در عضله جلو و پشت ران در هر سه گروه دریافت کننده HMD قبل از انجام ورزش، دریافت HMD بعد از انجام ورزش و یا دارنما تفاوتی نداشت، همچنین تفاوتی در سطح CK سرم در سه گروه مشاهده نشد و سطح LDH در گروه دریافت کننده HMD بعد از ورزش و گروه دریافت کننده دارونما بطور معنی داری افزایش یافت درحالیکه مقادیر LDH در گروه دریافت کننده HMD پیش از ورزش افزایشی نداشت.
در واقع هدف از طراحی مطالعه فوق الذکر بررسی اثرات حاد و زمانی مصرف HMB بر مارکرهای غیرمستقیم آسیب عضلانی (MVC، جراحت عضله، CK، LDH) بود که هیچ اثر حاد یا زمانی واضحی از مکمل HMB بر این مارکرها مشاهده نشد. هرچند به نظر می رسد که مصرف HMB یک ساعت قبل از ورزش از افزایش مارکرهای آسیب عضلانی جلوگیری کند و شاید HMB برای مؤثر بودن نیاز به بارگیری قبل از ورزش داشته باشد.
مطالعه مقطعی دیگر که توسط وی هانگ و همکارانش بر 8 زن جودوکار در کشور تایوان انجام شد، به بررسی اثر مصرف HMB در دوره محدودیت انرژی پرداخت. نتایج نشان داد که عملکرد بی هوازی بالا تنه و پایین تنه در دو گروه کنترل ودریافت کننده HMB بدون تغییر مانده بود. پارامترهای خونی در گروه کنترل تغییری پیدا نکرده بود درحالیکه در گروه دریافت کننده HMB غلظت گلوکز خون کاهش معنی داری داشت و کلسترول کل، ازت اوره خون، و اوریک اسید افزایش یافته بود و بافت بدون چربی در هر دو گروه بدون تغییر مانده بود. در مجموع این مطالعه پیشنهاد کرد که مکمل HMB در طی یک دوره سه روزه محدودیت انرژی ممکن است سبب کاهش از دست رفتن چربی بدن شود امّا هیچ اثری بر بافت بدون چربی یا عملکرد ورزشی ندارد.
یک مطالعه مقطعی دیگر به منظور بررسی اثر مکمل HMB در طی ورزش استقامتی بر مارکرهای کاتابولیسمی، ترکیب بدن و نیرو توسط کریدر و همکارانش انجام شد، در این مطالعه 40 ورزشکار استقامتی ورزیده انتخاب و به مدت 28 روز با یک پودر کربوهیدرات/پروتئین غنی شده حاوی 3/0 یا 6 گرم Ca HMB (کلسیم HMB) مکمل یاری شدند. نتایج نشان داد که 28 روز مکمل یاری با HMB در این افراد تغییری در درصد چربی بدن ، انتشار آنزیم های کبدی و عضلانی و وضعیت کاتابولیسم ایجاد نمی کند و بطور کلی ترکیب بدن و نیرو را تحت تأثیر قرار نمی دهد.
در مطالعه مروری که توسط گابریل ویلسون و همکارانش در سال 2008 منتشر شد، مطالعات زیادی که مرتبط با مصرف HMB و اثرات آن بر عملکرد ورزشی و ترکیب بدن بودند را، بررسی نمودند. بطور کلی این مقاله مروری از اثرات HMB بعنوان یک اسید ارگوژنیک مؤثر برای ورزشکاران حمایت میکند. نتایج جزئی این مطالعه شامل موارد زیر است:
1) مصرف HMB منجر به کاهش DOMS (delayed-onset muscular soreness)، مارکرهای آسیب عضلانی و چربی بدن می شود.
2) مصرف HMB منجر به افزایش مارکرهای مختلف عملکرد شامل LBM، نیرو، OBLA و VO₂Peak در ورزشکاران استقامتی می شود.
3) به نظر می رسد مکمل HMB بی خطر باشد و شاید مارکرهای مختلف سلامتی مانند فشارخون و LDL-c را بهبود دهد.
4) شاید مکمل HMB در وضعیت های تحلیل برنده بالینی مانند ایدز، سرطان هاو.... و در طی دوره های کمبود کالری مفید باشد.
5) شواهد رایج پیشنهاد می کند که مکمل HMB 3 گرم در روز و در 3 دوز مساوی (1گرم) باید مصرف شود.
6) مکمل HMB در ابتدا اثرات خود را از طریق مکانیسم های محافظ و آنتی کاتابولیک نشان می دهد هرچند که شواهدی مبنی بر این که HMB میتواند مستقیماً سنتز پروتئین را افزایش دهد نیز وجود دارد.
در مطالعه مروری دیگری که در سال 2010 توسط زانچی و همکاران انجام شد، نتایج زیر حاصل شد:
1) این مطالعه پیشنهاد می کند که در بررسی اثر HMB بر افزایش سلامتی فیبر عضلانی، باید متغیرهای مثل شدت ورزش کنترل گردند.
2) اغلب مطالعات دوز مصرف HMB را 3 گرم در روز پیشنهاد می کنند که جهت بررسی اعتبار این فرضیه نیاز به مطالعات بیشتر در این زمینه می باشد.
3) مکانیسم های عمل HMB نیاز به بررسی و شناخت بیشتر دارد هرچند برخی آزمایشات بر مدل های حیوانی انجام شده است.
4) استفاده درمانی از مکمل HMB نسبتاً مفید است و نیاز به بررسی بیشتر در حالات کاتا بولیک مثل ایدز ،سرطان، تروما و ... میباشد. همچنین اثر مکمل HMB در بازتوانی ورزشکاران نیز نیاز به بررسی دارد.
نتیجه گیری
هرچند به نظر می رسد که HMB با کاهش درصد چربی بدن و افزایش LBM و نیرو همراه باشد و عملکرد ورزشی ورزشکاران را افزایش دهد، امّا براساس یافته های حاصل از مطالعات بررسی شده می توان نتیجه گرفت که جهت دستیابی به اثرات دقیق HMB در عملکرد ورزشی و ترکیب بدن ورزشکاران نیاز به انجام مطالعات بیشتر خصوصاً مطالعات مقطعی با دوره های طولانی تر و مطالعات آینده نگر در جوامع مختلف و در گروه های مختلف می باشد.